اين روزها ناديده انگاري برخي اسوه هاي مقاومت هسته اي همچون شهيد مصطفي احمدي روشن و ميدان ندادن به جولان نام وي در رسانهها و يا حضور خانواده وي در مجالس عمومي، بر کسي پوشيده نيست.
به گزارش
پايگاه خبري تحليلي پيرغار، سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع سفراي ايراني در کشورهاي خارجي را مثل هميشه با تمام تمرکز به گوش جان سپرديم. ترسيم راهبرد کلان موضوع مذاکره و اعلان خط قرمز بودن مذاکره با امريکا و ايادي کفرش، مهمترين رهنمون ايشان بود. محورهايي که دقيقاً يادآور گفتمان امام راحل بود که"امريکا را "شيطان بزرگ" مي دانست و رابطه با او را نفي مي کرد.
امروز در نگاه گروهي مي شود با سرکوب و کم انگاري برخي اصول، آنها را از ياد جامعه برد. اما غافل از اينکه دائم اين اصول توسط معظم له متذکر مي شود. اين راز زنده ماندن انقلاب است. اين روند حفظ گفتمان معمارکبير انقلاب، آتشي شعله افکن بر ذغال هاي زير خروارها خاکستر که به اجبار بر روي آن مي نشيند است.
از زمان آغاز مجدد مذاکرات هسته اي در دولت يازدهم، از اين قبيل خاکسترپراکني ها را بسيار ديده ايم.گاهي هم ديگر خاکستر جواب گو نيست و آب جور خاکستر کشد. اين روزها ناديده انگاري برخي اسوه هاي مقاومت هسته اي همچون شهيد مصطفي احمدي روشن و ميدان ندادن به جولان نام وي در رسانهها و يا حضور خانواده وي در مجالس عمومي، بر کسي پوشيده نيست. از آن سو نيز، هم قوارهها و هم مسلکان اين شهيد بزرگ را که چراغي هدايتگر در عرصه هستهاي کشور بود، نيز به انحايي از گود فعاليت خارج ساخته تا شايد اين نسل دوم روي کار آمده پس از شکستن پلمپهاي هسته اي در دولت نهم و به گونه اي آنها را م يتوان طلايه داران هسته اي کشور خطاب کرد، را ريشه کن ساخته و جلوي پيشرفت هستهاي را بيش از اين بگيرند که قدري خوشايند ايادي کفر گردد.
والله که اين جوانان نه در پي مال آمدهاند نه جاه و مقامي آنها را راضي ميکند، بلکه تنها ايران اسلامي را قدمگاه امام زمان(عج) ميدانند و در رکاب نائبش جانانه کشورسازي مي کنند. چند روز پيش پاي درد دل جواني از اين نسل نشستم و چه غريبانه از اين گونه اقدامات مضحک خنده بر لب جاري ساخته بود. مي گفت دليل اينکه ما را به مضاقشان خوش نديدند همين بس است که چرا دم از پيشرفت و مقاومت در جبهه هستهاي مي زنيم. گفتم بعد از اين چه ميکنيد گفت راه، روشن است و در اين نظام مقدس که شبيه مسجد است گوشه اي را براي خدمت انتخاب مي کنيم که خود عبادتي بزرگ است.
آري جوانان ارزشي و انقلابي بسياري را از گود خارج ساختهاند تا شايد بشود راه تعامل را هموارتر پيمود. اما غافلند که ريشههاي هستهاي کشور با خون امثال احمدي روشنها آبياري شده است و اگر ريشه هم قطع شود خون، هنوز زنده است و تقاص مي گيرد.
فحش، تهمت، تهديد و بازداشت، شده است مسلک اين گروه تا که مباد مخالفي از سر دغدغه انتقاد کند و راه به اصطلاح خوب پيموده شده در مذاکرات هستهاي را بي راه کند. رهبر معظم انقلاب تلنگر خوبي زدند تا شايد معلوم شود که چه گذشت و براي چه گذشت. در آستانه سفر رئيس جمهور به نيويورک براي شرکت در اجلاس سالانه سازمان ملل هستيم. آنقدر موج براي تطميع و تحريک وي از سوي وادادگان اصلاح طلب روا مي شد تا شايد تماس تلفني سال پيش را به مذاکره رودرو ختم کنند و اگر نبود ترسيمات امروز آقا چه بسا اين کار هم به سرانجام مي رسيد و در محافل از اذن و رضايت ايشان دم مي زدند و بر دهان منتقدين قفلي محکم که کار خود را توجيه کنند.
به هر حال انقلاب رشد يافته از خون شهيدان است و تا قيام قيامت خونها ضامن بقاي انقلابند و نخواهند گذاشت، مسير اضمحلال نصيب آن شود. در اين منطقه پرتلاطم، جزيره ثباتي چون ايران نه از براي تعامل با جهان کفر است بلکه حفظ اصول و ترسيم هميشگي آن در اذهان عمومي، رمز امنيت و ثبات آن ميباشد. ايجاد تذبذب در نگاه دشمن، تبعات دارد که چه زيبا رهبر معظم انقلاب معادلات ايادي کفر را پوچ و بي اساس کردند.
انتخابات افغانستان را نگاه مي کردم و چه ذليلانه حل نزاع خانوادگي خود را به غريبهاي چون وزير امورخارجه امريکا واگذار کردهاند. زيباست که نعمتهاي اين انقلاب را يادآور شويم و از مصاديق اطراف خود عبرت بگيريم.